صبح هوا خوب و بهاری و خنک و َشبیه اسفند بود.
برنامه Knowing Brother + زیرنویس فارسیصبح یه خانم روی پشتبوم ساختمان روبه رویی با گرمکن فسفری نرمش میکرد. بین نماز ظهر و عصر یک دفعه صدای دهل از تو کوچه اومد. برای دقایق کوتاهی همه از پنجرهها تماشا میکردن. احساس میکردم اون دو نفر با دهل و سورنا؟ اون پایین آدمهای بزرگی بودن. یک سری شیرینی محلی سرخشده هم درست کردیم. این شعر رو دیدم؛
برنامه Knowing Brother + زیرنویس فارسیزیاد خوابیدم. تلگرام و اینستاگرام را قطع کردم. با مهمان کوچولو بازیهای خسته کردیم که راضی بودم. ورزش کردم حس کردم ورزشم نسبت به تمرینهای تلویزیون در حد گرم کردن هست ولی بازم شاید موثر. یاد این افتادم که میتونیم بریم پشتبوم و هوا بخوریم.
برنامه Knowing Brother + زیرنویس فارسیاحساس میکنم یک چیزی توی خونم پایین رفته. یک چیزی که دیوارها مانع ورودش شدن. شاید خورشید. دلم میخواد به حال خوبی که میاد سراغم و نوسانیه چسب بزنم. دلم میخواد برنامه ای که ریختم رو ببرم جلو و کمیکارهای مورد علاقمو بیشتر کنم و ویتامین حال خوب به خودم تزریق کنم. دلم میخواد متعادل باشم. بله از خدا اینو میخوام.
دانلود برنامه BLACKPINK Wellcoming Collection + زیرنویس فارسی چسبیدهبا این که اذعان میکنم از این بیماری وحشتناک و از تو خونه موندن آنچنان دلخور نشدم، اما به طور غیرمستقیم دست افسردگی و اضطراب رو گرفتم و تو اتاق تاریکشون نشستم. میخواهم برای خانواده ام هم که شده شادتر باشم اخر آنها فکر میکنند تحت تاثیر اخبار اینترنت هستم. اما بیشتر اینه که موقعیت بستر مناسبی برای نشستن در اتاق تاریک است. امروز کمیتمرین نوشتن زبان کردم و با این که ساعت از نیمه شب گذشته میخواهم داستان کوتاه بخوانم. ساعت خوابم که تحت تاثیر کار و بار و دانشگاه نباشد فورا باز میجوید روزگار وصل خویش و من شبها بیدارم صبحها خواب.
پرورش مهارت های کلامی کودکشما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
چهار پرسش اساسی در خصوص مبادلات نفتی آمریکا و اسرائیل با کشورهای آسیایییکی از چیزهای عجیبی که بهش فکر میکنم اینه که یه خونه داشته باشم که وسیلههای داخلش مال خودم باشه مثلا یه خونه که مال منه! و حتی استکان نلبعکی اش رو خودم خریده باشم و مال منه! توش راه میرم درحالیکه نتایج تلاسهام تبدیل به آرامش شده و آدمها میان توش و در چیزی که ساختم سهیم میشن...
Bahman Dige Tamoome's New Song Was Unofficially Aired in Meybodسر کلاس مشاوره مدرس میگفت هر کدوم ما متوجه هستیم که داخل خودمون با چند آدم مواجه ایم. همهی ما به نوعی چند شخصیتیایم.
الان دارم به پیامهای گوشیم نگاه میکنم و حس میکنم داخل پیام با آدمهای مختلف، یک شخصیت متفاوت هستم:))
امروز تو نمازخونه دانشگاه و سر ظهر شنیدم دانشگاه تعطیل شده. این یکی از عجیبترین تعطیلیهای تحصیلیم بود. سر ظهر در حالیکه دو تا کلاس رفتیم دانشگاه شلوغه یهو کلاسها تا آخر هفته، abort شد. حس عجیبی دارم. کمیترس و بیشتر هیجان. مثل وقتهایی که حس نوستالژی زمان جنگ با عراق تو فیلمها میاد سراغت اما از طرف دیگه جنگ پر از خون خونریزی و تشییع جنازه و آسیب بوده در اصل.
شرایط جواز کسب گل فروشی و نحوه دریافت آنیک عادتی که پیدا کردم اینه که شبهای امتحان جزوه مینویسم چون نوشتن رو از خوندن بیشتر دوست دارم و چون دلم میخواد از درس، نوشته هم داشته باشم. حالا یه صفحه مینویسم و به عنوان جایزه بیت آخر صفحه تقویم رو میخونم! دلم میخواد یه بیت پیدا کنم که استوریش کنم ولی همشون زیادی سوز دارن و عاشقانهاند و من بیشتر فضاهای دیگه رو دوست دارم.
شرایط جواز کسب گل فروشی و نحوه دریافت آنتعداد صفحات : 0